عشق (پارت ۵۵)

لپشو آروم میبوسم و قطره اشکم میفته رو صورتش
بخاطر اشکی که رو صورتش افتاد بیدار میشه و نگام میکنه
زود اشکامو پاک میکنم
مینجی: عشقم چرا گریه میکنی
جیمین: گریه نمیکنم *صدای لرزون*
مینجی: از صدات معلومه
جیمین: بیخیال ، بخواب ، ببخشید بیدارت کردم *همون صدا ولی کنترلش میکنه*
مینجی: بخاطر منه؟
سرمو میکنم تو گردنش تا دوباره‌ گریمو نبینه و هیچی نمیگم
مینجی: گریه نکن من خوبم تقصیر تو نبود که تقصیر دشمنت بود تو چرا ناراحت میشی
جیمین: خب اون مر*تیکه حرومزاده سر دشمنیش با من ، این بلا رو سرت آورد
مینجی: گریه کنی من قلبم هزار تیکه میشه نمیخوام اشکتو ببینم *گریه* من تورو مقصر نمیدونم مهم اینه نجاتم دادی و الان پیشتم
جیمین: مینجیییی تو دیگه چرا گریه میکنی؟
اشک خودمو پاک میکنم بعدم اشک اونو و رد اشکشو میبوسم
مینجی: نمیخوام گریه کنی *گریه*
جیمین: باشه ببین من اشکمو پاک کردم گریه نمیکنم، توهم گریه نکن دیگه باشه؟
مینجی: باشه
جیمین: الان منو بخشیدی؟ *بغض*
مینجی: ازت ناراحت نبودم
جیمین: مرسی
لبشو کوتاه میبوسم
جیمین: ممنونم
مینجی: عاشقتم
جیمین: من بیشتر *لبخند*
محکم بقلش میکنم
جیمین: گشنت نیس عزیزم؟
مینجی: نه
جیمین: مطمئنی؟ تو که ۴ ۵ ساعته چیزی نخوردی
مینجی: گرسنه که هستم ولی چیزی میل ندارم
جیمین: حتی اگه دستپخت من باشه؟
چشاش برق میزنه

حمایت یادت نره کیوتم 🙃🫶🏻

~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°
#رمان
#فیک
#بی_تی_اس
#تهیونگ
#وی
#جیمین
#ویمین
#فیک_تهیونگ
#فیک_جیمین
#فیک_ویمین
#bts
#BTS
#Teahyung
#teahyung
#Jimin
#jimin
#vmin